ادبیات زبان چینی بدنهی آثاری است که به زبان چینی نوشته شدهاند، از جمله اشعار، متن، ترانه، نوشتههای تاریخی، نمایشنامهها و اشکال مختلف داستان.
ادبیات زبان چینی چگونه است؟
ادبیات چین یکی از میراث مهم ادبی جهان است که بیش از 3000 سال سابقه بیوقفه دارد . قدمت آن حداقل به قرن 14 قبل از میلاد باز میگردد، زبان چینی، علیرغم تغییرات عموماً تدریجی در تلفظ، وجود گویشهای منطقهای و محلی و چندین مرحله در بازنمایی ساختاری نمودارهای نوشتاری یا “کاراکترها”، هویت بیبدیل خود را در هر دو جنبه گفتاری و نوشتاری خود حفظ کرده است.
از آنجا که کاراکترهای چینی ذاتاً غیر آوایی بودند، در بهترین حالت، ابزار رضایت بخشی، برای رونویسی از یک زبان غیر چینی نبودند و تلاش برای ایجاد یک زبان نوشتاری جدید الفبایی-آوایی برای ساختمان امپراتوری در سه مورد جداگانه ناموفق بود.
نتیجه این بود که پس از یک دوره سلطه بیگانه، فاتحان از نظر فرهنگی جذب شدند (به جز مغولان، که به میهن اصلی خود بازگشتند پس از فروپاشی یوان و یا مغول). بنابراین، هیچ اختلالی در توسعه ادبی چین ایجاد نشده است.
تاریخ ادبیات زبان چینی
تاریخ نوشتن در چین به سلسله شانگ در سالهای 1050-1700 پیش از میلاد باز میگردد.
ادبیات زبان چینی، چنان موضوع گستردهای است که برسی آن ممکن است چندین سال طول بکشد.
یکی از نکات جالب توجه درمورد ادبیات چینی این است که بخش عمدهای از ادبیات با استفاده از
یک زبان مکتوب رسمیکه به آن چینی کلاسیک گفته میشود تشکیل شده است.
با این حال، حتی در دوره سلسله چینگ از 200 سال پیش بیشتر نویسندگان در یک جریان ادبی کار کردند.
آنها کم و بیش نوشتههای باستانی زبان چینی نوشتاری را مطالعه کردند این وسعت زیاد
با نویسندگان زیادی که در دورهها و کشورهای مختلف زندگی میکنند ادبیات چینی را پیچیده میکند.
آثار ادبی چینی شامل داستان، آثار فلسفی و مذهبی، شعر و نوشتههای علمی است.
دستور زبان کلاسیک مکتوب با زبانهای گفتاری دو هزار سال گذشته متفاوت است.
این زبان نوشتاری توسط مردم بسیاری از اقوام و کشورها مختلف در دوره ژو، شین وهان به
طول 1050 سال قبل از میلاد تا 220 میلادی به کار رفته است.
پس از سلسلههان، زبان نوشتاری با تغییر زبانهای گفتاری تحول پیدا کرد، اما بیشتر
نویسندگان هنوز هم سرودههای خود را بر اساس چینی کلاسیک پایه گذاری میکردند.
با این حال، این زبان نوشتاری حتی دو هزار سال پیش زبان بومینبود.
امپراتوریها و گروههای پادشاهی همه این دورهها از افرادی تشکیل شده بودند که به
زبانهای مختلف بومی صحبت میکردند.
اگر اروپا دارای تاریخ ادبیاتی مانند چین بود، گویا بیشتر نویسندگان اروپایی تا قرن بیستم
همواره سعی میکردند به زبان یونانی کلاسیک باستان بنویسند.
بیشتر بخوانید: پینیین در زبان چینی
مشخصات عمومی
از طریق ارتباطات فرهنگی، ادبیات زبان چینی به شدت تحت تأثیر سنتهای ادبی سایر
کشورهای آسیایی، به ویژه کره، ژاپن و ویتنام قرار گرفته است.
نه تنها خط چینی برای این زبان نوشتاری در این کشورها به تصویب رسید، بلکه برخی از
نویسندگان حداقل تا قبل از قرن بیستم زبان چینی را به عنوان اصلیترین ادبیات خود پذیرفتند.
طبیعت گرافیکی از جنبه مکتوب زبان چینی، اثرات قابل توجهی بر ادبیات زبان چینی و
انتشار آن ایجاد کرده است:
(1) ادبیات زبان چینی به ویژه شعر، به صورت دست نوشته یا به صورت چاپی و ثبت
میشود تا زیبایی برای خواننده ایجاد کند. که جذابیت بصری و شنیداری نیز هست.
(2) این جذابیت بصری از نمودارها در حقیقت باعث بهبود وضعیت آن شده است.
خوشنویسی در چین، که حداقل 16 قرن گذشته به عنوان یک هنر زیبا در نظر گرفته شده
است با نقاشی قابل مقایسه است.
کتیبههایی از ترانههای خوشنویسی شعرها و نثرهای برگزیده همچنان در کنار نقاشی در
خانههای افراد عادی و همچنین نخبگان آویزان شده است و این نگارههای ادبی را به چیزی
تبدیل میکند که در زندگی روزمره از آن لذت میبرند.
از طرف دیگر، زبان نوشتاری چینی، حتی با وجود مضرات بارز آن، یک عامل قدرتمند در
تحریک وحدت فرهنگی میلیونها نفر از مردم چینی، از جمله گروههای جذب شده در مناطق
پیرامونی دور دست است، که از لحاظ عملکرد کلمات در یک زبان با حروف الفبایی آوایی متفاوت هستند .
بنابراین میتوانند به روشهای مختلف برای انطباق تنوع جغرافیایی در تلفظ گفتار و تغییرات
واجی تاریخی، بدون آسیب رساندن به معنی صفحه، نوشته شوند.
نثر نویسی چینی به دو جریان منحرف شده است:
نثر کلاسیک یا ادبی ( گوئن، یاwenyan ) معیارها و سبکهای تعیین شده توسط
نویسندگان باستان و پیروان برجسته آنها در سنین بعد، با كلاسهای كنفوسیوس
و فیلسوفان اولیه به عنوان مدلهای عالی است.
در حالی که سبک، ممکن است در نویسندگان جداگانه متفاوت باشد، ادبیات همیشه
از زبان گفتاری آنها دور است
نثر قاطع (baihua )، از نوشتههایی به زبان زنده، زبان روزمره نویسندگان تشکیل شده است.
از نظر سنتی بهعنوان فرومایه تلقی میشد، استفاده از رسانه برای ادبیات خلاقانه پرهیز
میشد تا اینکه از قرن سیزدهم توسط رمان نویسها و نمایشنامه نویسان پذیرفته شد.
اشعار شینگینگ
اشعار شینگینگ در ابتدا به همراه موسیقی پخش میشد و برخی از آنها به ویژه
ترانههای معبد نیز با رقص همراه بودند.
(در تمام دورههای بعدی تاریخ ادبیات چین، روندهای جدید در شعر عمیقاً تحت تأثیر
موسیقی قرار گرفته است).
بیشتر شعرهای شینگن دارای ترانهای غافلگیرانه است که آیا موضوع در خدمت
سربازی است یا جشنهای فصلی، کارهای کشاورزی یا صحنههای روستایی، عشق
یا ورزش، آرزوها یا ناامیدی از قوم مشترک و اشرافی رو به افول.
ظاهراً زبان اشعار نسبتاً نزدیک به گفتار روزمره مردم عادی بوده است، و حتی تلاشهای
مكرر برای ترکیب در طی فرایند طولانی انتقال باعث شده است كه طراوت و خودجوش بودن
آنها را خراب نكند.
علی رغم این، اما، هنگامیکه آهنگها با صدای بلند خوانده میشوند و با ریتم آواز
نمیخوانند، خطوط چهار هجایی غالب آنها به یکنواختی منتهی میشوند.
در همین حال، نوع دیگری از شعر، که همچنین از موسیقی و رقص سرچشمه میگیرد،
در جنوب، در حوضه رودخانه یانگ تسه، منطقه ای تحت سلطه اصالت چو ساخته
شده است، از این رو، نامگذاری عمومی.Chuci یا “ترانههای Chu”.
این آهنگهای جنوبی، اگرچه با آوازهای انتهایی مانند آهنگهای Shijing آراسته شدهاند،
از یک الگوی متریک متفاوتی پیروی میکنند: خطوط معمولاً طولانی تر و نامنظم هستند
و معمولاً (البته نه همیشه) علامت گذاری شدهاند.
ادبیات کلاسیک
اگرچه بازده شاعران مینگ در هر دو نوشته shi و CI فوق العاده بود، شعر در کل به جای
خلاقیت تقلیدی تازه بود.
شاعران آیاتی را تولید میکردند که از استادان گذشته تقلید میکردند و تعداد کمیاز
دستاوردهای برجسته و جداگانه برخوردار بودند.
نویسندگان نثر به سبک کلاسیک نیز طرفداران ضد استعداد و تقلید کننده از استادان
بزرگ عصرهای گذشته بودند. مدارس رقیب تشکیل شد، اما نویسندگان معدودی توانستند
از فراز و نشیبهای متعارف برخیزند.
مکتب شینهان سعی کرد دستاوردهایهان یو و لیو زونگویان را به همراه مقاله نویسان
ترانه پایین بیاورد و با افتخار اعلام کرد که نثر پس ازهان ارزش خواندن ندارد. از سوی
دیگر محصولات ادبی فقط تقلیدهای نفیس از مدلهای مربوطه خود بودند.
ادبیات وزنی
در این ادبیات بکر بود که نویسندگان سهم واقعی داشتند.
درام سنتی در سلسله سونگ آغاز شد و در جنوب چین در دوره سلطه مغول حفظ شد
و احیا شد. این درام جنوبی، همچنین موسیقی chuanqi (“داستانهای شگفتی”)،
معروف است که ویژگیهای خاصی داشت:
(1)نمایشنامه chuanqi شامل 30 تا 40 تغییر صحنه است.
(2) تغییر قافیههای انتهایی در آرایهها رایگان و مکرر است.
(3) آواز خواندن توسط بسیاری از بازیگران به جای قهرمان یا قهرمان تنها انجام میشود.
(4) بسیاری از توطئهها، به جای استخراج از تاریخ یا فرهنگ عامه، از زندگی معاصر گرفته شده اند.
از آنجا که هیچ قانونی برای تنظیم ساختار chuanqi وجود ندارد، نمایشنامههایی که به تنوع یک جانبه نزدیک میشوند نیز نوشته شد.
این جنبش تئاتر جنوبی که در ابتدا عمدتا توسط آماتورهای ناشناس انجام میشد، به تدریج از ادبیات حمایت کرد تا سرانجام، در قرن شانزدهم، مکتبی جدید و تأثیرگذار تحت رهبری شاعر و خواننده شکل گرفت.
ادامه دارد…
امیدواریم درک شما از ادبیات زبان چینی بیشتر از قبل شده باشد؛ فکر میکنید این مقاله چقدر میزان رضایتمندی شما را توانسته است جلب نماید؟
منابع
کد مطلب: 100001004301