یک عامل پرنفوذ و متنوع در روابط جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین، ارتباط ایران با جوامع مسلمانان چین بوده است و ما هم در این مقاله تمامی اطلاعات خود را در این مبحث با شما به اشتراک میگذاریم.
انقلاب اسلامی و مسلمانان چین
میل انقلابیون اسلامی در ایران برای حمایت از مبارزات مسلمانان در چین و یا هر کشور دیگر به شدت ستمدیده خود در سرزمینهای خارجی، از جمله چین، مکرراً موجب درگیری با حزب کمونیست چین (CCP) که نگران امنیت داخلی خود به ویژه در استان غربی آشفته چین، بود شد.
به نظر میرسد که تمایل ایران برای پرداختن به امور جامعه اسلامی مسلمانان در چین در اوایل دهه ۱۹۹۰ بارزتر از همیشه بوده است.
دقیقاً هنگامی که نگرانیها در مورد امنیت داخلی چین در دوران پس از اتحاد جماهیر شوروی نسبت به سین کیانگ شدت یافت، ترس چین از ارتباط موجود یا ممکن ایران با عناصر اسلامگرا در سین کیانگ، احتمالاً یک عامل اصرار پکن برای اجتناب از همکاری بسیار نزدیک با جمهوری اسلامی ایران بود.
جمعیت مسلمانان چین
جمعیت مسلمانان در چین بیش از ۲۰ میلیون نفر بوده و دو گروه اصلی را، در بر میگیرند: “هویی” که چینی زبان هستند و بسیاری از آداب و رسوم چینی را اجرا میکنند و متعلق به نژاد مغولی هستند و اویغورها که به زبانی منشعب از ترکی صحبت میکنند.
فرهنگی که به طور گسترده از آسیای مرکزی اسلامی و خاورمیانه منشعب شده و به نژاد قفقازی تعلق دارند.
در سال 2000، 45 درصد از جمع 5.18 میلیون نفر جمعیت سین کیانگ، هویی بودند.
هر دو گروه احساس عمیقی نسبت به جدا بودن خود از فرهنگ هان، مسلط چین دارند.
به عنوان جامعه مسلمانان چین آنها تمایل دارند تا تصور موجود هان از برتری فرهنگی هان را رد کرده و در نتیجه خود ادعای برتری اسلامی خویش برهان «کافر» یا ملحد را بکنند.
مسلمانان در چین مدتها در برابر اقدامات چینیسازی دولت ایستادهاند.
هر دو گروه تاریخ طویلی از آشوبگری نیز دارند، شورشهای مسلمانان هویی در شمالغربی و جنوبغربی چین در قرن نوزدهم نقشی را، در براندازی سلسله کینگ ایفا کرد.
در حالیکه شورشهای درازمدت مسلمانان ترک، سین کیانگ فرصتهایی را برای پیشرفت شوروی فراهم آورد، تا سال ۱۹۴۰ سین کیانگ سرزمینی تحت سلطهی شوروی بود که بر اساس حمایت از احساسات ضد هانی ایغورها بنا نهاده شد.
این جریانات از سوی گروههای مخالف قدرتمند علىالخصوص گروههایی با هویتهای قوی، سابقههای استقلال از حزب کمونیست چین و پیشینههایی از شورش هدایت شدند.
افزون بر این، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ گرفتاریهای شومی در مورد امنیت داخلی سین کیانگ به دنبال داشت.
در حالیکه ملیگرایی بومی در میان مردمان آسیای مرکزی نقش عمدهای در دستیابی به استقلال تابعیت شوروی در منطقه ایفا نکرد.
نمونهای از آن استقلال میتوانست الهامبخش برخی از مسلمانان سین کیانگ جهت تلاش برای دستاورد مشابهی در سین کیانگ باشد (و در حقیقت چنین نیز شد).
عقبنشینی نیروهای شوروی از افغانستان در اوایل سال 1989، پس از یک دهه سرکوب مجاهدین مسلمانان چین به طور مشابهی به رویاهای استقلال در میان اویغورهای سین کیانگ جان بخشید.
این طور به نظر میرسید که حتی اگر اتحاد جماهیر شوروی قادر به شکست دادن چین بود اما حکومت جمهوری خلق چین بر سین کیانگ قابل براندازی نبود.
برخی از مسلمانان در سین کیانگ و نواحی دیگر شروع به طرح این موضوع کردند.
حکومتهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی نیز ضعیف بودند.
هزاران نفر در مقابل جمهوریهای آسیای مرکزی پس از شوروی قرار گرفتند و شکست در مقابله با این مشکلات به آسانی میتوانست منجر به فروپاشی اقتصادی، درگیریهای بومی، جنگ داخلی یا حتی جنگ بین دولتی شود.
عقبنشینی شوروی از افغانستان
عقبنشینی شوروی از افغانستان با یک جنگ داخلی از سوی گروههای اسلامگرای ستیزهجوی تحتالحمایه پاکستان که به طور ایدهای به برتری دست یافته بودند، دنبال شد.
تاجیکستان نیز در سال ۱۹۹۲ به یک جنگ داخلی تمام عیار بین کمونیستهای تندرو و اسلامگرایان تندرو، کشیده شد.
چنین بیثباتی اقتصادی و سیاسی میتوانست در تمام منطقه پراکنده شده و به ایدئولوژی انقلاب اسلامی فرصتی برای گسترش دهد.
آسیای مرکزی پس از شوروی شاهد احیای اسلامی سریع بود.
فروپاشی قدرت شوروی
فروپاشی قدرت شوروی به دوران هفتاد سالهای از الحادگرایی انعطافناپذیر پایان داد و راه را برای ظهور مجدد اعتقاد اسلامی مدتها سرکوب شدهی مردمان آسیای مرکزی باز کرد.
اسلام به طور زیرزمینی طی دهههای حکومت شوروی بقا یافته بود و به طور قدرتمندانهای با پایان یافتن دوران شوروی، مجدداً ظاهر شد.
پیوندهای تاریخی میان آسیای مرکزی و مسلمانان خاورمیانه (که با فتوحات روسها در قرن نوزدهم گسسته شد اما بر روابط آسیای مرکزی با جهان برای هزاره پیش از آن سلطه داشت) احیاشد.
«تجدید حیات اسلامی» در خاورمیانه نامتجانس بود و از فرق مختلف اسلامی تأثیر پذیرفت. ایدئولوژی اسلامگرایان تندرو، ایدئولوژی انقلاب اسلامی همانگونه که توسط آیت ا… روح… خمینی شد یکی از انشعابهای پرنفوذ بود.
طی دههی ۱۹۹۰ فعالیتهای جداییطلبانهی اسلامی در سین کیانگ به طور بالقوه افزایش یافت.
ستیزهجویان اویغور سین کیانگ در پی دریافت کمک از گروههایی نظیر افغانستان، جنبش اسلامی ازبکستان، نهضت اسلامی تاجیکستان و شورشیان چچن بودند.
بر طبق یک گزارش مفصل جمهوری خلق چین، در اوایل دهه 1990 اسلامگرایان سین کیانگ بر روی سربازگیری، سازماندهی، القاء و آموزش تمرکز کردند.
آغاز سال ۱۹۹۶ فعالیتها به اقدامات نظامی تغییر یافت.
رهبران مذهبی که با کمونیست چین همکاری میکردند، افراد حکومتی از مردم عادی و مردم هان عموماً به اهداف ترورها تبدیل شدند.
اتوبوسها بمبگذاری شدند، ساختمانها آتش زده شدند و پروژههای توسعهی اقتصادی بزرگ مورد حمله قرار گرفتند.
پلها اهدافِ موردِ علاقه بودند، شورشیان مسبب این حوادث بودند و اغلب به درگیری مسلحانه با پلیس روی میآوردند.
در حادثهای در پنینگ در فوریه سال ۱۹۹۷، هشتاد نفر طی چند روز مبارزه کشته شدند.
طی سال ۱۹۹۶ پلیس جمهوری خلق چین ده مرتبه با جداییطلبان اویغور به نبرد مسلحانه شدید دست زد.
ایران، یا به عبارت صحیحتر بنیادهای اسلامی و سازمانهای سیاسی ایران، تنها عامل یا بیشترین عامل نگرانکننده پکن در این رویکرد نبودند.
گروههای وهابی از افغانستان، عربستان سعودی، پاکستان و گروههای تروریستی نظیر شورشیان بنلادن و چچن، همپای سکولاریستهای میانهروی اسلامی که از سوی کمالیستهای ترکیه مطرح شدند، همگی تلاش میکردند تا در تکامل آسیای مرکزی پس از شوروی نفوذ کنند.
سیاست خارجی پکن نسبت به مشکل امنیتی داخلی اسلامی چین بر ایران تمرکز نکرد.
همکاری با فدراسیون روسیه (دولت به رسمیت شناخته شده جانشین اتحاد شوروی) به منظور حمایت از حکومتهای سکولار و انشعابیافته از حزب کمونیست آسیای مرکزی و پس از شوروی، عامل اصلی در عکسالعمل پکن بود.
موازین روابط مسلمانان چین و انقلاب اسلامی ایران
حتی سین کیانگ نیز هدفی برای فعالیتهای انقلابی ایران بود.
طی دههی اول تاسیس جمهوری اسلامی ایران، سازمانهای اسلامی ایران برخی اوقات جهت ساخت مساجد یا حوزههای علمیه در سین کیانگ با روشی مخفیانه و بدون اجازهی رسمی از چین، تامین مالی کرده بودند.
چنین مسجدسازی بیمجوزی منبع عمدهای از منازعات میان مسلمانان در چین و مقامات سین کیانگ بود.
حوزههای علمیه در ایران نیز برخی اوقات سهمیههایی را برای طلبههایی از سینکیانگ مقرر میکردند و برای آن سهمیهها از طلبههایی با روشهای مخفیانه و بدون اجازهی رسمی چین نامنویسی کردند.
برخی از طلبههای سین کیانگ به ایران اعزام و با اصول اسلام آموزش داده شدند.
مداخلههایی از سوی ایران در سین کیانگ کاملاً محدود شده بود.
اعتقاد مذهب سنی و فرهنگ مشتقشده از جامعهی ترکی، بسیاری مسلمانان سین کیانگ جذبهی مبلغان و شیعیان ایران را محدود کرد.
افزون بر این، سایر کشورهای اسلامی، عربستان سعودی و لیبی در فعالیتهای ضد حکومتیِ گستردهتری در سین کیانگ دست داشتند.
امکان آن وجود دارد نمایندگان چین برای نمایندگان ایران سرشت غیرقابل قبول چنین فعالیتهای غیرقانونی را واضح ساختند.
آنها تأکید کردند که همکاری چین و ایران در سایر حوزهها در صورتیکه «دخالت در امور داخلی چین ادامه پیدا کند غیرممکن خواهد بود».
نمایندگان ایرانی پیام را گرفتند و حکومت، موازینی را برای توقف چنین فعالیتهایی اعمال کرد.
چنین اقدامات اعتراض برانگیزی ادامه یافتند، اما سران چین نتیجه گرفتند که این اتفاقات بدون آگاهی حکومت ایران صورت میگیرد.
هنگامی که به حکومت ایران تذکر داده شد، اغلب معیارهای تأدیبی اتخاذ میشد.
طی تبادل دیدارهای وزرای خارجه در سالهای ۱۹۸۳ و ۱۹۸۴، پکن در پی بدست آوردن تضمینهایی در رابطه با «عدم دخالت» در استان سین کیانگ بود و آنها را، به دست آورد.
در سال ۱۹۸۹، هنگامی که دو کشور به منظور برقراری روابط گسترده پس ازجنگ حرکت کردند، مقامات چینی حرفِ خود را، به کرسی نشاندند؛ دخالت ایران در امور جامعه مسلمانان در چین غیرقابل قبول است.
در ماه سپتامبر، تنها باری بود که فرستادگان مذهبی ایرانی (فرستادگانی از سوی سازمان تبلیغات اسلامی که از سوی رئیس این سازمان آیت ا… احمد جنتی رهبری میشد) رسماً با فرستادگان چینی دیدار کردند.
جنتی با نگاه محافظهکارانه شورای نگهبان تاکید کرد، که جمهوری اسلامی ایران آرزومند تحکیم پیوندهای دنیای اسلامی، بهویژه جامعهی مسلمانان در چین است.
لی کیانیان، عضو قدیمی حذب کمونیست چین برای جنتی روشن ساخت که چین، اگرچه متمایل گسترش روابط با تمام ملل بر پایهی 5 اصل همزیستی مسالمتآمیز است، هرگز اجازهی هیچگونه مداخله خارجی را، در امور داخلیاش نخواهد داد.
چین تصمیم گرفته بود تا با هرگونه تلاشی برای براندازی به مبارزه برخیزد حتی با وجود اینکه میدانست این مبارزه طولانی خواهد بود.
امیدواریم از این مقاله لذت برده باشد، لطفاً نظرات خود را برای بنیاد چین ارسال کنید.