HSK1-14
she has bought quite a few clothes چیز کمی سیب دیدن آقا راندن ماشین برگشتن دقیقه بازگشت لباس زیبا تعداد کمی اینها همه Dōngxī yīdiǎn
she has bought quite a few clothes چیز کمی سیب دیدن آقا راندن ماشین برگشتن دقیقه بازگشت لباس زیبا تعداد کمی اینها همه Dōngxī yīdiǎn
I came here by air شناختن سال دانشگاه رستوران تاکسی با یکدیگر خوشحال گوش دادن هواپیما Rènshí nián dàxué fàndiàn chūzū chē yīqǐ gāoxìng tīng
hello شما خوب شما شما متاسفم مهم نیست-اشکالی ندارد Nǐ hǎo nín nǐmen duìbùqǐ méiguānxì 你 好 您 你们 对不起 没关系
thank you با تشکر خیر خواهش میکنم خداحافظ Xièxiè bù bù kèqì zàijiàn 谢谢 不 不客气 再见
the red one on the lesft is mine ساعت مچی هزار روزنامه فرستادن شیر اتاق شوهر در كنار واقعی رنگ صورتی رنگ سمت چپ قرمز
I get up at six every day مریض شدن هر صبح دویدن بلند شدن دارو بدن مرخص شدن از بیمارستان بلند متر دانستن استراحت کردن
he recommended me for this job روز تولد خوشبختی دادن جواب دادن تلفن شب پرسیدن خیلی شروع کردن قبلا، پیش از این بزرگ شدن دو
take this one خارج آماده شدن ماهی واحد شمارش لباس هنوز توانستن خوب امتحان دادن معنی قهوه برای بعد Wàimiàn zhǔnbèi yú jiàn hái kěyǐ
whats your name? صدا زدن-نامیده شدن چی نام من بودن معلم اخر جمله برای سوالی کردن میاد دانش آموز شخص Jiào shénme míngzì wǒ shì
she is my Chinese teacher او چه کسی برای مالکیت استفاده می شود زبان چینی کدام کشور او همکلاسی دوست Tā shéi de hànyǔ nǎ
Her daughter is 20 years old this year خانه-خانواده داشتن واحد شمارش فرزند دختر چند سن امسال زیاد بزرگ Jiā yǒu kǒu nǚ’ér jǐ suì
I can speak Chinese توانستن حرف زدن مادر سبزی-غذا بسیار خوش طعم انجام دادن نوشتن کاراکتر چینی کلمه چگونه خواندن Huì shuō māmā cài hěn
whats the date today لطفا پرسیدن امروز عدد ماه هفته دیروز فردا برو مدرسه نگاه کردن-خواندن کتاب Qǐng wèn jīntiān hào yuè xīngqí zuótiān
id like some tea خواستن نوشیدن چای خوردن برنج بعد از ظهر فروشگاه خرید واحد شمارش فنجان این چند تا پول واحد شمارش پول آن
where does your son work کوچیک گربه وجود داشته باشد آنجا سگ صندلی زیر کجا کار کردن فرزند پسر بیمارستان دکتر بابا Xiǎo māo zài
can I seat here میز بالا کامپیوتر و واحد شمارش کتاب داخل جلو بعد اینجا ندارد قادر است نشستن Zhuōzi shàng diànnǎo hé běn lǐ
do you live far from your company کلاس درس فرودگاه جاده دور بودن از-تا شرکت دور اتوبوس ساعت آهسته. تدریجی سریع عبور راه رفتن رسیدن
there were too many questions I didn’t finish all of them اشتباه از رقصیدن اولین امیدوار بودن سوال خوش آمدی کار کردن فهمیدن تمام شدن
let me think it and ill tell you later دوباره اجازه دادن گفتن صبر کردن جستجو کردن موضوع-چیز پیشخدمت سفید سیاه گران Zài ràng gàosù
stop looking for your cell phone its on the desk کلاس-درس کمک کردن برای نهی کردن استفاده میشه برادر بزرگتر تخم مرغ هندوانه در پروسه